هم من هم داداش

نمی دانم چه می خواهم بگویم فقط دانم که می خواهم بگویم

هم من هم داداش

نمی دانم چه می خواهم بگویم فقط دانم که می خواهم بگویم

چند وقت پیش دائم کامپیوترمون هنگ می کرد ، ریست می کرد ، قاطی می کرد ، خاموش می شد و ... ما هم مجبور بودیم روزی سه بار  ویندوز بریزیم . منم که همه فایل های درسیم توی این لعنتی بود . هر کیم از راه می رسید از بابا و مامان و خواهر برادر گرفته تا خواجه حافظ شیراز می گفتن آقا دم امتحانات با این کامپیوتر می خوای چه کنی؟ خلاصه که تمامی این وقایع دست در دست هم دادند تا اینجانب این به اصطلاح شعر را بسرایم . البته چون در مملکت ما آزادی قریب به مطلق است ، مختارید جای خالی رو با گزینه هایی چون می خندم ، می گریم ، می .... یا هر چیز دیگه ای که البته از بار فنی شعر کم نکنه پر کنید .( پیشاپیش این مطلب را هم عرض نمایم که هرگونه تهمت مبنی بر بی نزاکتی سراینده این شعر هم در دنیا و هم در آخرت پیگرد قانونی دارد ؛ حتی شما دوست عزیز ) 

بر برگه به روز امتحان می... 

بر نمره خود ضجه کنان می... 

بر چرخش دور گذران می... 

بر هر گذر و کوی و مکان می... 

چون طاق شده تاب و توان می... 

بر اکسل(excel) و ورد(word) و هم اداب(adobe) می...   

بر شانس بد ِ گند ِ خراب می... 

هم روی ترازنامهُ هم سود و زیان می...*(1) 

کوچک نه که من کلان کلان می...*(2)

خرسند نیم ز ... خود هرگز 

چون پیچ خورد دلم از آن می... 

کس حرف من خراب بی دل نشنید 

از بهر دلم اشک فشان می... 

از ... من کسی خبردار نشد 

در بهت و سکوت و خفقان می...

باریست ز غم به روی دوشم کاکنون 

از بهر سبک کردن آن می... 

بر شعر غم انگیز من آخر تو مخند 

از سوز دل و آه و فغان می... 

بیهوده گذشت عمرمان پیر شدیم  

بر کوتهی وقت و زمان می... 

باید بروم مغازه ساعت 4 است 

بر هرچه مغازه و دکان می... 

*** 

(1) یادمه نزدیک امتحان حسابداری مالی این شعر از من خطورید . 

(2) کوچک و کلان اشاره ایست به مباحث خرد و کلان درس اقتصاد !!

 

"داداش"

عاشورا

شهر پر غوغاست امشب 

شیونی بر پاست امشب 

مام میهن داغدار لاله ای زیباست امشب 

 

مرغ یاحق میکشد هو 

ماه میپرسد سحر کو؟ 

نعره میگوید اثر کو؟ 

کودکی گرید پدر کو؟ 

مادری نالد پسر کو؟ 

یاور و یار پدر کو؟ 

اشک میریزد برادر،خواهری تنهاست امشب 

 

خرد شد قلب برادر 

زیر چرخ شوم قدرت 

کنج دلها خانه کرده 

بغض و آه و خشم و نفرت 

خنجر ظالم نشسته 

بر دل غمگین ملت 

نیست دستی تا گشاید 

قفل جهل و کین و غفلت 

میشکست ای کاش امشب 

دست خون آلود دولت 

... 

 

شهر پر غوغاست امشب 

شیونی برپاست امشب 

مام میهن داغدار لاله ای زیباست امشب 

 

 

 

"من" 

این دو بیتیو بعد از انتخابات گفته بودم ولی انگار هر روز کاربردش بیشتر می شه :  

دانی که چیست دولت خون کسان مکیدن 

گفتن ز حزب الله با اهرمن پریدن 

هر صبح و شام گفتن از ظلم در فلسطین 

خود توی شهر تهران صد غزه آفریدن

 

"داداش"